Explore
Also Available in:

آیا نظریه تکامل مبتنی برحقایق است؟

نوشته: کلوین اسمیت ()
ترجمه: R. Daniel

freeimages.comAtheism-needs-evolution

تنها دو پاسخ ممکن برای سوال در مورد مبداء هستی (این که همه چیز از کجا به وجود آمده است ) وجود دارد. یا جهان خود به خود به وجود آمده است یا نه. برای درستی این نظریه که جهان خود به خود به وجود آمده است، نوعی تکامل کهکشانی باید اتفاق افتاده باشد. اگر این طور نباشد و جهان خود به خود به وجود نیامده باشد، پس ضرورتاً خالقی باید جهان را به وجود آورده باشد و گزینه سومی در کار نیست.۱

بسیاری از مردم قانع شده اند که نظریه ی تکامل بر مبنای تحلیلی کامل از حقایقی گریز ناپذیر بنا شده است که به وضوح ثابت میکنند پدیده ی تکامل فرایندی واقعی در طول تاریخ بوده است. همانطور که تکامل گرای معروف ریچارد داوکینز گفته است:

”میلیونها دلیل و مدرک ( در اثبات تکامل) وجود دارد که هیچ عقل سلیمی نمیتواند آنرا انکار کند.“۲

با این حال هر کس در نقطه ای از زندگیش به یک باور نهایی درباره سوالات مربوط به مبدا هستی میرسد، نوعی پیش فرض که بدون هیچگونه اثبات یا اصولی به عنوان حقیقت پذیرفته میشود. حتی اگر شخصی ادعا کند که اعتقادش به این ”نقطه آغازین پیدایش“ حاصل تحلیلی گسترده از مجموعه ای از حقایق است، هنوز درسر منشاء و بنیان سیستم اعتقادیش ”نقطه آغازینی“ وجود دارد که قابل توجیه و توضیح نیست.

مایکل روزِ تکامل گرا نیز با بیان جمله زیر به این موضوع اذعان کرده است:

”تکامل، مانند مذهب، شامل باور به یک سری فرضیات اولیه یا ماورای طبیعی است که در بعضی سطوح قابل اثباتِ تجربی نیست.“۳

به عنوان مثال اگر شخصی بگوید: ”من به ’الف‘ اعتقاد دارم“ و شخص دیگری بپرسد: ”چرا ؟“ و پاسخ دهنده بگوید: ”به دلیل ’ب‘ “، این رشته نمیتواند تا بی نهایت ادامه پیدا کند ( یعنی یکی بپرسد چرا و دیگری دلیل بیاورد). ممکن است شخص تمام تلاشش را بکند و حتی به تعداد حروف الفبا برای اثبات اعتقادش دلیل بیاورد ( به دلیل ’پ‘، ’ت‘، و …) اما دیر یا زود مجبور است دلیل آوردن را متوقف کند و بگوید ”من به این موضوع اعتقاد دارم، چون باور من است“ . شما نیزدر نهایت به نقطه ای میرسید که قادر نخواهید بود اعتقادتان را با باور یا عقیده دیگری توجیه کنید، مگر اینکه آن عقیده ی دیگر همان باور ’غایی یا نهاییتان‘ باشد.

زمانی که کسی نقطه آغازین مشخصی را برای خود اتخاذ میکند، باقی داده های دیگر معمولاً از فیلتر آن نقطه ی خاص پردازش خواهند شد که در نهایت جهان بینی آن شخص را شکل میدهد.۴

تکامل ( درباره منشاء پیدایش موجودات و جهان هستی) بر آمده از خدا ناباوری است نظریه

علیرغم برخی اصلاحگرایان که ادعا میکنند اتیسم یا خدا ناباوری، صرفا عدم ’اعتقاد‘ به خداست، نقطه ی آغازین شخص خدا ناباوردر حقیقت اعتقادی پویا به این پیش فرض است که ’خدایی نیست‘. اگر شخص با این دید (که خدایی وجود ندارد) شروع کند، چه توجیه منطقی برای توضیح حقایقی که مشاهده میکنیم وجود خواهد داشت؟ (درباره جهان هستی، زمین، تنوع حیات، انسان، و غیره).

اصول ۵ گانه ی خدا ناباوری ( در توضیح جهان هستی)

  1. (طبیعت گرایی) واضح است که چنین شخصی مجبور است بر این باور باشد که همه چیز از طریق فرآیندهای طبیعی به وجود آمده است، زیرا فرض نهایی بر این است که هیچ ذهن و طراح هوشمند و یا ’دست هدایتگری‘ خالق و بانی جهان هستی نیست.
  2. (از سادگی به پیچیدگی) باوربه اینکه دنیای ما به شکل کنونی وبا این همه پیچیدگی در آنِ واحد به وجود آمده باشد بسیار ساده انگارانه است. بنابراین حتما باید تغییرات بی شماری در طول زمان در ماده رخ داده باشد که این فرآیند ها منجر به تغییر ماده از حالت ساده به حالات پیچیده تر شده است (منظور تغییرات و تبدیل موجودات تک سلولی مثل باکتریها به موجودات چندین سلولی و پیچیده تر است).
  3. (زمانهای طولانی) برای توجیه تنوع عظیم موجود در جهان پیرامون ما، لازم است که همه این فرایند های طبیعی در بازه ی زمانی بسیار ’دور‘ و طولانی رخ داده باشد.
  4. (انسانها موجوداتی تصادفی و خود مختار هستند) انسانها احتمالا از طریق فرآیندهای طبیعیِ هدایت نشده به وجود آمده اند و به همین دلیل ما از هیچ جنبه خاص نیستیم غیر از اینکه در ’راس زنجیره غذایی‘ هستیم. هر گونه احساسی از وجدان یا اخلاقیات در انسان تنها بخشی از روند رشدی طبیعی می باشد و به هیچ عنوان مطلق نیست.
  5. (تکامل) نتیجه نهایی این است که همه ی آنچه که ما مشاهده و تجربه میکنیم حاصل فرآیندی است که است به نوعی ’خود خلقتی‘ نامیده می شود.۵ ( توجه کنید که اگر چه ’خود خلقتی‘ به معنای حقیقی نظریه متناقض و اشتباهی است [ از آنجایی که هیچ چیز قادر نیست قبل از اینکه به وجود بیاید کاری انجام دهد]، اما خدا ناباوران نوینی مانند لورنس کراوس چنین نظریه غیر علمی و پوچی را ارائه میدهند.

بنابراین، همه اجزای بنیادین نظریه ی بزرگ تکامل (از قبیل تکامل کهکشانی، زمین شناسی، شیمیایی، زیست شناسی و تکامل انسان ) پوشش بیرونیِ منطقی و فلسفیی از مفهوم ابتدایی خدا ناباوری کلاسیک است که به دنیایی که در آن زندگی میکنیم اعمال شده است. تمام این موارد بدون احتیاج به دلایل خاص مادی، تنها با تکیه بر اعتقادی کلی به عدم وجود خدا (خدا ناباوری) قابل نتیجه گیری هستند. ازآن نقطه به بعد هر حقیقتی که شخص با آن رو به رو میشود مطابق این دیدگاه قابل تفسیر و توضیح است و در نهایت همه این دیدگاهها با هم همبسته شده و تاریخی در مورد جهان ( از پیدایش تا کنون ) ارائه میشود که از آن باور واعتقاد پشتیبانی میکند.

این نقاط آغازین نهایی در طول تاریخ یکسان بوده اند و نظریه تکامل از این جهت مفهوم مدرن و جدیدی نیست. مصریان باستان، بابلیها، هندوها، یونانیها و رومیها همه نظراتی از قبیل میلیونها سال و/ یا تکاملِ زیستی در اعتقاداتشان داشته اند، بدون اینکه دسترسی به حقایقی داشته باشند که امروزه به عنوان سند و اثبات تکامل ارائه میشوند ( از قبیل ستون زمین شناسی، دی ان ای، انتخاب طبیعی، تاریخ گذاری رادیو ایزوتوپی، فسیلهای هومینید، و غیره).

به عنوان نمونه ای جدید تر، پدربزرگ خدا ناباور چارلز داروین به نام اراسموس داروین، ۶۵ سال پیش از چارلز در سال ۱۷۹۴در کتابی به اسم زونومیا، توضیحی طبیعت گرایانه از جهان هستی ارائه و منتشر کرد. دیدگاه او در این کتاب شامل نظریاتی از این قبیل بوده است که: زمین در نتیجه یک انفجار عظیم کهکشانی به وجود آمده است، زندگی (و موجودات زنده) از دریاها شروع شده است که با پیشرفت زمان شکل پیچیده تری به خود گرفته و در نهایت موجب پیدایش انسان شده است، و اینکه همه این اتفاقات و فرایندها در طول میلیونها سال رخ داده است. مجدداً به این موضوع دقت کنید که همه این موارد بدون استناد از ’مدارک و اسناد‘ متداولی که امروزه تکاملگرایان به آنها اشاره میکنند، نتیجه گیری شده اند.

اصلاً چرا باید کسی با مضمون خدا ناباوری شروع کند؟

کتاب مقدس میگوید انسانهایی که از نظر روحانی احیا نشده اند، در سرکشی و دشمنی بر ضد خدا هستند. و از آنجایی که آخرین مرحله رد وانکارِ شخص یا چیزی برای هر انسان، نادیده گرفتن موجودیت آن شخص یا چیزمی باشد ( اینکه به قول معروف میگویند ”تو برای من مرده ای“)، برخی افراد خدا را تا جایی رد میکنند که به کلی موجودیتش را انکار میکنند. نمونه بارزی از انکار وجود خدا این جمله از اتیست ( خدا ناباور) معروف، نیچه است که میگوید: ”خدا مرده است“.

اگرچه بسیاری افراد در طول تاریخ خود را خدا ناباور معرفی کرده اند، این مفهوم همیشه برای متفکرین دانا و زیرک مورد سوال بوده است (احتمالا به دلیل اصول فلسفی و علمی غیر معقول و الزامات اخلاقی آشکار در چنین سیستمی). به عنوان نمونه، اسحاق نیوتون ( که بی شک بزرگترین دانشمندیست که تا کنون زیسته است ) گفته است:

”مخالفت و معاندت با خداگرایی، به زبان، خدا ناباوری و در عمل، بت پرستی است. خدا ناباوری ( اتیسم ) آنقدر بی مفهوم و برای انسان نفرت انگیز است که هیچگاه عده زیادی به آن اقرار نکرده اند (پیروان زیادی نداشته است).“۶

برخی بر این عقیده غلط هستند که تکامل به خودی خود، باوری ’علمی‘ است. اما ( برخلاف تصور عموم ) این دانشمندان نبودند که از نظریات تکامل داروین به سرعت استقبال کردند، بلکه آنهایی در ابتدا از داروین حمایت کردند که -فارغ از داشتن یا نداشتن ذهنیتی علمی- در واقع طبیعت گرا و شکاکان به صحت کتاب مقدس بودند.

بسیاری از دانشمندان برجسته، به سرعت مخالفت خود را با نظریه داروین اعلام کردند. از جمله این اشخاص میتوان جیمز کلارک مکسول (بنیانگذار الکترومغناطیس)۷، لویی پاستور (پیشرو در واکسیناسیون و بنیانگذار قانون بنیادین زیست شناسی [بیو جنسیس])۸، لرد کلوین (پیشرو در ترمودینامیک و و تلگراف از این سو تا آن سوی اقیانوس اطلس)۹، و لویی اگاسیز (بنیان گذار زمین شناسی یخبندان مدرن) را نام برد.

ریاضیدان معروف، ستاره شناس و عضو انجمن سلطنتی، سر جان هرسکل، این نظریه را به عنوان ”قانون هرج و مرج“ مردود اعلام کرد.۱۰ ریچارد اون، سرپرست بخش تاریخ طبیعی موزه بریتانیا با رد کردن نظریه داروین به شدت او (داروین ) را آزرده کرد تا جایی که داروین سرانجام اقرارکرد که از او متنفر است!۱۱ ویلیام ویول، فیلسوف مشهور علم ( نویسنده ’تاریخ مقدماتی علم‘)، کتابِ ’منشاء‘ ( اوریجین ) را از کتابخانه کمبریج حذف و ممنوع اعلام کرد. همچنین موجی از زمین شناسانِ کتاب مقدس نیز نظریه داروین و فرضیه همراه آن را -که تاریخ زمین را ’میلیونها سال‘ تخمین میزند- رد کردند.

بسیاری بر این اندیشه بودند که داروینیسم ( پیرو نظریه تکامل داروین بودن ) اعتقادی به حق غیر علمی است. پروفسور یوهان . اچ. بلاسیوس، مدیر موزه تاریخ طبیعی برانزویک در آلمان، در مصاحبه ای بیان کرد: ”من به ندرت کتابی علمی را خوانده ام که بر اساس شمار کمی از داده ها، چنین نتایج گسترده و کلی را بگیرد… داروین میخواهد نشان دهد که گونه ها از گونه های دیگر پدید می آیند.“۱۳،۱۲ ( ازقبیل اینکه گونه انسان نتیجه تکامل گونه میمونهاست )

از سوی دیگر، اشخاصی مانند چارلز لیل که خود را ’آزاد اندیش‘ مینامید و بر آن بود که ”علم را از کتاب موسی جدا کند“، توماس هاکسلی اگنوستیک ( شکاک به وجود خدا ) و متقلب بد نام ارنست هیکل،۱۴ ( که عقایدی به شدت غیر کتاب مقدسی در مورد منشا هستی داشت و از مخالفت کتاب مقدس با نژادپرستی بسیار متنفر بود) بودند که مشتاقانه از کتاب داروین حمایت کردند. حتی معتقدین اولیه به تکامل که پیش زمینه های الهیاتی داشتند ( مانند تکاملگرای خداباور، آسا گری، و الاهیدان نژاد پرست، چارلزکینگزلی) به جای اینکه نظریه داروین را در مورد تکامل بپذیرند، متمایل به توجیهات و دلایلی طبیعی برای خلقت بودند.

از ابتدای ثمرات علمی به دست آمده در قرون وسطی تا حدود ۲۰۰ سال پیش، دیدگاه اولیه ی جهان غرب آشکارا بر پایه مسیحیت و روایات کتاب مقدسی و مفهوم قانون و اخلاقیاتِ برآمده از آن بود. امروزه اما بسیار متفاوت است و مسیحیت و کتاب مقدس تقریبا از زندگی مردم حذف شده است. تدریسِ کتاب مقدس و حتی ترویج اصول اخلاقی کتاب مقدسی در بسیاری از مکانها غیر قانونی است و در اکثر مدارس دولتی تنها یک دیدگاه در مورد پیدایش جهان هستی تدریس میشود که آن هم نظریه تکامل است.

پس به آسانی میتوان فهمید که چرا امروزه عده بسیاری از مردم به تکامل اعتقاد دارند، به این خاطر که مدارسِ تحت نظر دولت و رسانه های دنیای غرب تکامل را به عنوان یک ’حقیقت علمی‘ ارائه میدهند تا بچه ها را تحت نفوذ این باور در بیاورند. این موضوع تا جایی پیش رفته است که ادامه ی تدریس تکاملگرایی بدون هیچ تاثیر یا فشار خارجی صورت میگیرد. این به این خاطر است که عقاید تکاملگرایانه حامی جهان بینی طبیعت گرایانه به جای خدا گرایانه هستند، در نتیجه بسیاری ( حتی آنانی که در خانواده ها ی خدا باور بزرگ و تربیت شده اند ) خدا ناباوری را به عنوان اعتقاد درست قبول کرده و به عنوان نقطه آغازین خود میپذیرند.

با این وجود، تکامل ریشه در ’حقایق‘ ندارد و خوب است که انسانها نقطه آغازین بی خدایی را مورد بررسی وآزمایش مجدد قرار دهند. زیرا ’مدارکی‘ که ادعا میشد با نظریه تکامل از اعتقادِ خداناباوری حمایت میکنند، یکپارچه نیستند (همانطور که فیلم مستند و کتاب برنده جایزه ی ما با عنوان ’پاشنه آشیل تکامل‘ این موضوع را بررسی و اثبات میکند). از طرفی در صورت شروع با دیدگاه کتاب مقدسی، آنچه که درخلقت خدا میبینیم در هماهنگی کامل با آنچه است که در کلامش میبینیم و هیچ احتیاجی به دلایل بیهوده ی موجود در دیدگاه تکاملگرایی برای توضیح منشا هستی نمی باشد.

منابع و نکات

  1. توجه کنید که تکامل خداباورانه ( این عقیده که خدا از طریق تکامل جهان را خلق کرده است ) در حقیقت گزینه درستی نیست، به دلیل اینکه فرض آن بر این است که یک خالق منشا هستی میباشد. بازگشت به متن.
  2. نبوغ چارلز داروین ( قسمت ۳) : ریچارد داوکینز، کانال ۴ ( بریتانیا )، دوشنبه ۱۸ آگوست ۲۰۰۸. بازگشت به متن.
  3. رونوشت کامل سخنرانی آنلاین در دسترس است. بازگشت به متن.
    arn.org/docs/orpages/or151/mr93tran.htm and in print in: Young, C.C. and Largent, M.A., Evolution and Creationism: A Documentary and Reference Guide, pages 253–260
  4. البته این امکان وجود دارد که هر شخص نقطه آغازین خود را تغییر دهد. بازگشت به متن.
  5. توجه کنید که نامها و مکانیزم های بسیاری برای مفهوم کلی ’تکامل‘ وجود دارند: تکامل داروینی، تکامل نو داروینی، توازن متناوب، نظریه هرج و مرج، و غیره. حتی تکاملگرایی با باور به مسطح بودن زمین نیز وجود دارد! بازگشت به متن.
  6. اصول، کتاب سوم ؛ فلسفه طبیعت نیوتون : گلچینی از نوشته هایش، صفحه ۴۲ ۶.
    p. 42, ed. H.S. Thayer, Hafner Library of Classics, NY, 1953. بازگشت به متن.
  7. ا. لامونت، جیمز کلرک ماکسول (۱۸۳۱-۱۸۷۹).
    Lamont, A., James Clerk Maxwell (1831–1879), Creation 15(3):45–47, 1993; creation.com/maxwell. بازگشت به متن.
  8. ا. لامونت، لویی پاستور (۱۸۲۲-۱۸۹۵) دانشمند برجسته و مخالف تکامل.
    Lamont, A., Louis Pasteur (1822–1895), Outstanding scientist and opponent of evolution, Creation 14(1):16–19, 1991; creation.com/pasteur بازگشت به متن.
  9. ج. وودمراپ . لرد کلوین، نگرشی دوباره به نظریه جوان بودن زمین.
    Woodmorappe, J., Lord Kelvin revisited on the young age of the earth, Journal of Creation 13(1):14, 1999; creation.com/kelvin. بازگشت به متن.
  10. ج. بولبی، چارلز داروین : زندگیی نو.
    Bowlby, J., Charles Darwin: A new life, W.W. Norton & Company, New York, p. 344, 1990 بازگشت به متن.
  11. ف. سوارد داروین، نامه های بیشتری از چارلز داروین.
    Darwin, F., Seward, A.C. (Ed.), More letters of Charles Darwin, Vol. 1, pp. 226–228, 1903 as cited in Bowlby, p. 352 بازگشت به متن.
  12. مصاحبه با کارگردان بلاسیوس : ”تکامل تنها یک فرضیه است“ , ۱۸۵۹.
    cited in Braunschweiger Zeitung, 29 March 2004. بازگشت به متن.
  13. ۱۶ جون ۲۰۰۶ چ، وینلند .جرقه ای از گذشته.
    Wieland, C., Blast from the past, creation.com/blasius, 16 June 2006 بازگشت به متن.
  14. ا. ون نیکرک .، مقابله با بازبینی گرایی van Niekerk, E., Countering revisionism part 1: Ernst Haeckel, fraud is proven, J. Creation 25(3):89–95, 2011; part 2: Ernst Haeckel and his triple-woodcut print, J. Creation 27(1):78–84, 2013. بازگشت به متن.